کد مطلب:231754 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:326

حدیث 02
روی أن المأمون بعث الفضل بن سهل ذالریاستین الی الرضا علیه السلام فقال له: انی أحب أن تجمع لی من الحلال و الحرام و الفرائض والسنن، فإنك، حجة الله علی خلقه و معدن العلم. فدعا الرضا (علیه السلام) بدواة وقرطاس، و قال (علیه السلام) للفضل: اكتب:

بسم الله الرحمن الرحیم

حبسنا شهادة أن لا اله الا الله، أحدا صمدا، لم یتخذ صاحبة و لا ولدا، قیوما، سمیعا، بصیرا، قویا، قائما، باقیا، نورا، عالما لا یجهل، قادرا لا یعجز، غنیا لا یحتاج، عدلا لا یجور، خلق كل شی ء، لیس كمثله شی ء، لا شبه له و لا ضد و لا ند و لا كفو. و أن محمدا عبده و رسوله و أمینه و صفوته من خلقه، سید المرسلین و خاتم النبیین و أفضل العالمین، لا نبی بعده، و لا تبدیل لملته و لا تغییر. و أن جمیع ما جاء به محمد (صلی الله علیه و آله) أنه هو الحق المبین، نصدق به و بجمیع من مضی قبله من رسل الله و أنبیائه و حججه. و نصدق بكتابه الصادق



[ صفحه 13]



روایت شده كه مأمون، فضل بن سهل ذوالریاستین را نزد امام رضا علیه السلام فرستاد و به آن حضرت گفت: من دوست دارم كلیاتی از حلال و حرام و واجبات شرعی و سنتها برایم فراهم كنی، زیرا تویی حجت خدا بر خلقش و تویی معدن علم. امام رضا علیه السلام دوات و كاغذ خواست و به فضل فرمود بنویس:

بسم الله الرحمن الرحیم. بس است ما را گواهی به اینكه شایسته پرستشی نیست جزء الله. یكتا و پناه نیازمندان است، همسر و فرزندی نگرفته، پاینده و شنوا و بینا، توانا و بر جا و جاویدان است، نور است. دانایی است كه نادانی ندارد، توانایی كه درنماند، بی نیازی كه نیاز پیدا نمی كند، عادلی كه ستم نكند. هر چیز را آفریده و چیزی چون او نیست، شبیه و ضد و مانند و همتا ندارد. و گواهم كه محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده و امین او است، و برگزیده از خلق او است. سید فرستاده شدگان از سوی خدا و خاتم پیغمبران و افضل جهانیان است. پس از وی پیغمبری نیست و دینش را تبدیل و دگرگونی نباشد. و گواهم كه هر آنچه محمد صلی الله علیه و آله آورده همان حق آشكار است، آن را باور داریم، و همه كسانی را كه



[ صفحه 14]



«لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حكیم حمید» و أنه كتابه المهیمن علی الكتب كلها. و أنه حق من فاتحته الی خاتمته. نؤمن بمحكمه و متشابهه، و خاصه و عامه، و وعده و وعیده، و ناسخه و منسوخه و أخباره، لا یقدر واحد من الخلوقین أن یأتی بمثله. و أن الدلیل و الحجة من بعده علی أمیرالمؤمنین و القائم بامور المسلمین و الناطق عن القرآن و العالم بأحكامه، أخوه و خلیفته و وصیه و الذی كان منه بمنزلة هارون من موسی، علی بن أبی طالب (علیه السلام) أمیرالمؤمنین و امام المتقین و قائد الغر المحجلین، یعسوب المؤمنین، و أفضل الوصیین بعد النبیین. و بعده الحسن و الحسین (علیهماالسلام)، واحدا بعد واحد الی یومنا هذا، عترة الرسول، و أعلمهم بالكتاب و السنة، و أعدلهم بالقضیة و أولاهم بالامامة فی كل عصر و زمان، و أنهم العروة الوثقی و أئمة الهدی و الحجة علی أهل الدنیا حتی یرث الله الأرض و من علیها و هو خیر الوارثین.



[ صفحه 15]



پیش از او گذشته اند از رسولان و پیغمبران و حجتهای خدا. و تصدیق داریم به كتاب صادقش كه «بیهوده را پیش و پس (از هیچ سو و هیچ گونه) در آن راهی نیست، فرود آمده از خدای دانا به حقایق ستوده است». و به اینكه كتاب او گواه است بر همه كتب، و از آغاز تا انجامش همه حق است. به آیات محكم و متشابه آن، و خاص و عام آن، و وعده و تهدید آن، و ناسخ و منسوخ و همه ی خبرهای آن ایمان داریم و این كه احدی از مخلوقات نتواند همانندش بیاورد. و گواهیم كه دلیل و حجت پس از وی علی امیرالمؤمنین است كه سرپرست امور مسلمانان و سخن گوی از قرآن و دانا به احكامش بود. او برادر و جانشین و وصی پیامبر بود، آنكه مقامش نسبت به او چون مقام هارون بود نسبت به موسی: علی بن ابی طالب امیرمؤمنان و امام متقیان، و پیشوای بزرگان نامور، رئیس و بزرگتر مؤمنین، و افضل اوصیاء پیامبران بود، و پس از وی حسن و حسین علیهماالسلام بودند یكی بعد از دیگری تا امروز، خاندان رسول و عالمتر از همه به كتاب و سنت و عادلتر در قضاوت و سزاوارتر به امامت در هر عصر و زمان. گواهیم كه آنان عروةالوثقی (وسیله ی محكم برای رستگاری) و پیشوایان هدایت و حجت بر اهل دنیا هستند تا خدا زمین و كسانی كه برآنند به ارث برد. (یعنی تا پایان روزگار) كه او بهترین وارثان است، و گواهیم كه هر كه



[ صفحه 16]



و أن كل من خالفهم ضال مضل، تارك للحق و الهدی. و أنهم المعبرون عن القرآن، الناطقون عن الرسول بالبیان. من مات لا یعرفهم و لا یتولاهم بأسمائهم و أسماء آبائهم مات میتة جاهلیة. و أن من دینهم الورع و العفة و الصدق و الصلاح و الاجتهاد و أداء الأمانة الی البر و الفاجر، و طول السجود و القیام باللیل و اجتناب المحارم و انتظار و الفرج بالصبر، و حسن الصحبة، و حسن الجوار، و بذل المعروف، و كف الأذی، و بسط الوجه، و النصیحة و الرحمة للمؤمنین... و حب أولیاء الله و أولیائهم و بغض أعدائهم و البراءة منهم و من أئمتهم.

و بر الوالدین و ان كانا مشركین فلا تطعهما و صاحبهما فی الدنیا معروفا، لأن الله یقول:

«اشكر لی و لوالدیك الی المصیر، و ان جاهداك علی أن تشرك بی ما لیس لك به علم فلا تطعهما»،



[ صفحه 17]



مخالفت آنهاست گمراه و گمراه كننده و تارك حق و هدایت است، و به اینكه آنان بیان كننده ی قرآن و ناطقی شیوا از طرف رسولند، هر كه بمیرد و آنها را با نام خودشان و نام پدرانشان نشناسد و ولایتشان را نپذیرد مانند مردن عهد جاهلیت (پیش از اسلام و نامسلمان) مرده است. و گواهیم كه دین آنها پارسایی و پاكدامنی و راستی و صلاح و كوشش [در عبادت و طاعت] و ادای امانت به نیكوكار و بدكار و طول سجود و شب زنده داری و دوری از كارهای حرام و انتظار فرح است با صبر، و معاشرت و مصاحبت نیكو و خوش همسایگی و نیكی كردن و بی آزاری و گشاده رویی و نصیحت و خیرخواهی و مهربانی به مؤمنان... [1] و دوستی اولیاء خدا و دوستانشان و دشمنی دشمنهایشان و بیزاری از آنها و از پیشوایانشان. خوشرفتاری با پدر و مادر اگر چه مشرك باشند، اما از آنها پیروی مكن و در دنیا با آنها به خوشی معاشرت كن، زیرا خدای تعالی می فرماید: «مرا شكرگزار و پدر و مادرت را كه بازگشت همه به پیشگاه من است، و اگر تو را وادار كنند كه چیزی را با من شریك گردانی كه علم بدان نداری [و حقیقت ندارد] از آنها پیروی مكن» [2] .



[ صفحه 18]



قال أمیرالمؤمنین (علیه السلام): «ما صاموا لهم و لا صلوا و لكن أمروهم بمعصیة الله فأطاعوهم»، ثم قال: سمعت رسول الله (صلی الله علیه و آله) یقول: «من أطاع مخلوقا فی غیر طاعة الله جل وعز فقد كفر و اتخذ الها من دون الله»...

و الایمان أداء الفرائض و اجتناب المحارم. و الایمان هو معرفة بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالأركان...

و اجتناب الكبائر، و هی قتل النفس التی حرم الله، و شرب الخمر. و عقوق الوالدین و الفرار من الزحف، و أكل مال الیتامی ظلما، و أكل المیتة و الدم و لحم الخنزیر و ما أهل به لغیر الله من غیر ضرورة به. و أكل الربا و السحت بعد البینة، و المیسر، و البخس فی المیزان و المكیال. و قذف المحصنات و الزناء و اللواط، الشهادة الزور، و الیأس من روح الله، و الأمن من مكر الله. و القنوط من رحمة الله. و معاونة الظالمین



[ صفحه 19]



امیرالمؤمنین علیه السلام [در این موارد] فرمود: [مطیعان افراد ظالم و كافر] برای آنان روزه نداشتند و نماز نگزاردند ولی پیروان را به معصیت و نافرمانی خدا واداشتند و آنها هم پیروی كردند، سپس فرمود: من رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم می فرمود: هر كه بر خلاف طاعت خدا -جل وعز - از مخلوقی اطاعت كند كافر شده و معبودی جز خدا گرفته است...

ایمان به جا آوردن واجبات و دوری از محرمات است، ایمان شناخت به دل و اقرا به زبان و عمل با اعضای بدن است...

و لازم است اجتناب از گناهان كبیره و آنها عبارت است از: 1- كشتن كسی كه خدا حرام كرده است 2- می خواری 3- عقوق پدر و مادر 4- گریز از جبهه جهاد 5- خوردن مال یتیم به ناحق 6-خوردن مردار، و خون و گوشت خوك، و قربانی كه برای غیر خدا كشته شده بی ضرورت خوردنش 7- خوردن ربا و مال حرام پس از روشن شدن حرام بودنش 8- قماركردن 9- كم فروشی با ترازو یا پیمانه 10- زنان پاكدامن را متهم كردن 11- زنا 12- لواط (همجنس گرایی) 13- گواهی ناحق 14- نومیدی از رحمت و فرج الهی 15- ایمن شدن از مكر خدا (این دو صفت حال امید و بیم را در انسان ایجاد می كند و از یأس یا غرور نگاه می دارد) 16- ناامیدی از بخشش و رحمت خدا 17- كمك به ظالمان



[ صفحه 20]



و الركون الیهم. و یمین الغموس، و حبس الحقوق من غیر عسر. و الكبر، و الكفر، و الاسراف و التبذیر، و الخیانة، و كتمان الشهادة، و الملاهی التی تصد عن ذكر الله مثل الغناء و ضرب الأوتار. و الاصرار علی الصغایر من الذنوب. فهذا اصول الدین، و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی نبیه و آله و سلم تسلیما.

تحف العقول، 445-437



[ صفحه 21]



و میل كردن به آنان 18- قسم دروغ 19- حبس بدهی برای غیر تنگدست گرفتار 20- تكبر 21- كفر 22- اسراف (زیاده روی در خرج كردن) 23- تبذیر (تلف كردن بی جای مال) 24- خیانت 25- كتمان شهادت 26- كارهای لهو كه [انسان را] از یاد خدا باز می دارد مانند غنا و تار زدن 27- اصرار بر گناهان صغیره (پیاپی انجام دادن كارهای كوچك)، اینهاست اصول دین، و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی نبیه و آله و سلم تسلیما.



[ صفحه 22]




[1] براي اختصار از نقل گفتار امام در توضيح احكام عبادي خودداري شد، همچنين در موارد بعدي.

[2] سوره ي لقمان آيه 14.